• وبلاگ : محفل گرم عاشقان جنگ و شهادت
  • يادداشت : آنقدر...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 28 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اگرچه چشم تو هم آن چنان شرابي نيست
    ببخش چشم خمار مرا که آبي نيست!

    نفس کشيدم و گل هاي خانه پژمردند
    هواي سينه ي دلمرده آفتابي نيست

    نقاب کندم و در خويشتن نظر کردم
    که هيچ آينه اي مثل بي نقابي نيست

    هميشه...عشق...شبيه حباب مي ماند
    اگر بجويي هست و اگر بيابي نيست

    قبول کن که جهان خواب بوده است اما
    مجال آن که در اين وهم خوش بخوابي نيست...


    طاهاي عزيز !
    برام خيلي دعا کن که بدجوري به هم ريختم.

    ياحق


    [گل]